یادی از مکتب برتر my scholastic

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین

رسول خدا (ص) مى‏فرمود:

 «حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا، و زنوها قبل أن توزنوا.»  به حساب خود برسید پیش از آن که به حسابتان برسند، و [کردار] خود را بسنجید پیش از آن که آن را [به ترازوى الهى‏] بسنجند.

تلاش در این جهت از چنان اهمیتى برخوردار است که امام کاظم (ع) فرموده است:

 «لیس منّا من لم یحاسب نفسه فی کلّ یوم فإن عمل حسنا ازداد اللّه شکرا و إن عمل سیّئا استغفر اللّه و تاب إلیه.» هر که نفس خود را در هر روز به حساب نکشد از ما نیست، پس اگر کارى نیک کرده باشد خداوند را شکر گزارد و اگر کارى بد مرتکب شده باشد از خداوند آمرزش خواهد و به سوى او بازگردد.

آیا تا به حال به ساعتی که در مچ دست شما قرار گرفته توجه نمودید؟ اگر از من و شما سوأل بکنند: ساعت چند است؟ فقط ساعت را بیان می کنیم که ساعت شمار آن را نشان می دهد خیلی دقیق شویم دقیقه را متذکر می شویم. بعضی ها دقیق تر توجه می کنند. یعنی با ثانیه، دهم ثاینه. خیلی دقیق تر صدم ثانیه توجه می کنند. پس در همین ساعت ها خیلی از نکات مهم وجود دارد که خیلی از ما به راحتی از کنار آن می گذریم و به آن توجه نشان نمی دهیم .

ایام و لحظه ها پشت سر هم و پیاپی می آیند و خیلی از ماها بدون توجه به این نعمات ، پدید آورنده نعمات را هم برای چند لحظه کوتاه مد نظر نداریم.

آیا تا به حال بچه ای اگر برای شما خبر آورد که در غذای مورد علاقه شما چیزی ریخته شده آیا به سمت آن میل دارید تا از آن غذای مورد علاقه خود بخورید؟

این عمر و سرمایه هر لحظه رو به افول است چرا که هر روز کسی را بسمت آرامگاه های ابدی مشاهده می کنیم. چطور عده ای از فراوانی نعمتهای گوناگون به خواب می روند و از حقیقت غافل می شوند.

پس به حکم عقل و وجدان بیدار به اعمال و افعال خود حساب رسی کنیم، در ابتداء سال نو صلح، صفا ، صمیمیت ، صله رحم ، هرچه خوبی را انجام دهیم اگر در سالهای گذشته به سمت آنها نرفتیم تا از بستگان نزدیک و بیماران و گرفتاران دلجویی نکردیم با آمدن سال نو قدم تازه ای در این راه برداریم.

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و ال محمد یا مقلب القلوب و الاحوال یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال اللهم صل علی محمد و آل محمد .

باز هم در آستانه سال نو بعد از خواندن دعا تحویل سال نو دعا مربوط به امامت و ولایت را می خوانیم تا شاید صاحب ولایت مهدی فاطمه بیاید و ما او را زیارت کنیم قال: «یا زرارة، إن أدرکت ذلک الزمان فأدم هذا الدعاء: اللهمّ عرّفنی نفسک، فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک، اللهمّ عرّفنی رسولک، فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک، اللهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی»

 


بسم الله الرحمن الرحیم

آیا تا به حال مختصر اندیشه ای در نگاه ما به اطراف مشاهده شد؟

مناسبت های زیادی را همه در طول عمر کوتاه و بلند خود پشت سر گذاشته و هر روز به پایان خط مسابقه خود نزدیکتر می شویم بعضی ها کوله بارهای فراوانی به همراه برمی دارند و عده ای نه از اول کسی به آنها کوله باری داده، نه خودشان کوله باری را گرفته اند تا برای او برای زمانی فایده افتد. خلاصه اینکه سال نو فرا می رسد و ما کم کم مشاهده می کنیم که درختان جوانه زده و سرسبز و زیبا می شوند، و به چشم و روح انسان با آن برگهای لطیف خود نوازش می دهند. بعضی ها در این مسیر طراوت و شادابی زیادی را احساس می کنند ولی بعضی ها که گمشده ای را دارند با این دیدن ها و مشاهدات مشکل شان برطرف نمی گردد گرچه او در پرده عطوفت غیبت قرار گرفته ، چرا که خورشید چه در آسمان ظاهر باشد و یا اینکه پشت پرده ابرها قرار گیرد همه از وجودش استفاده می برند، از صنف و گروهی ( کافر، مسیحی ، یهودی، با کتاب بی کتاب ، مسلمان) همه به یک اندازه بهره می برند. اما این خورشید دین را به یاد داشته باشیم که از اراده و حکمت الهی روزی به سوی همه ما باز خواهد گشت تا ما را مه ساحل آرامش و امن برساند.پس آنروز عید ما خواهد شد. اینجاست که این دعا را می خوانیم اللهم صل علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار ، یا محمول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال بحق محمد و اله الاطهار . این دگرگونی و تحول، عبور از مقامی به مقام دیگر چه خوش است تا به همراه ولی امر باشد. آن ولی امری که حجت الله بالغه در بین مخلوقات است.

عید نوروز را چرا عید میگویند[1]؟

یکى از پیغمبران بنام ازقیل بوادى رسید که اهل آن همگى مرده بودند از قیل عرض کرد خداوندا اینها را چگونه زنده خواهى نمود امر شد که مقدارى آب بر روى خاکهاى آنها بریز و بخواه تا زنده شوند ازقیل مقدارى آب ریخت و از خداوند تقاضاى اعاده آنها را بحیات و زندگانى نمود فورا همگى زنده شدند و بین سى سال تا هفتاد سال مجدّدا زندگى نمودند یعنى از سى سال کمتر و از هفتاد سال بیشتر بود و این قضیّه در روز اوّل فروردین یعنى روز اوّل بهار واقع شده باین واسطه روز اوّل فروردین را عید میگویند و کلمه عید مأخوذ از عود و اعاده است.

  عید نوروز[2]:

حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام به معلى (بضم میم و فتح عین و لام) ابن خنیس (بضم خاء و فتح نون) میفرماید: نوروز همان روزى است که پیامبر عالیقدر اسلام صلّى اللّه علیه و اله در غدیر خم از مردم براى على بن أبی طالب عهد و پیمان گرفت و آنان به ولایت او اقرار کردند، خوشا بحال افرادى که بر پیمان خود ثابت بمانند.

واى بر احوال افرادى که پیمان شکنى نمایند! روزى است که پیغمبر خدا على بن أبی طالب را متوجه وادى جن نمود تا از آنان پیمان گرفت، روزى است که بر اهل نهروان ظفر یافت و ذو الثدیه را کشت، روزى است که قائم مادر آن ظهور میکند، روزى است که خدا از بندگان خود پیمان گرفت: او را پرستش نمایند و برایش شریک قرار ندهند. و بدین پیامبران و حجج و اولیاى او متدین شوند. نوروز اولین روزى است که آفتاب در آن طلوع نمود، بادهاى تلقیح کننده در آن وزیدند، زهره زمین در آن آفریده شد، روزى است که کشتى نوح علیه السّلام بر سر جودى مستقر شد، روزى است که خدا آن قومى را زنده کرد که هزارها نفر بودند و از ترس: و یا از شهر و دیار خود خارج شدند و مردند روزى است که حضرت ابراهیم بت‏هاى قوم خود را در آن شکست، روزى است که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله على بن أبی طالب علیه السّلام را بر سر دوش خود بلند کرد تا بت‏هاى قریش را از فراز کعبه فرو ریخت- معارف ج- 5.خلاصه برای عید نوروز نظرهای متفاوتی ارائه شده است.

عید حقیقى‏

قال امیر المومنین علی علیه السلام : کلّ یوم لا یعصى اللَّه فیه فهو یوم عید.

حضرت على (ع) ترجمه: حضرت در روز عیدى چنین فرمود: هر روز که انسان خداى را نافرمانى نکند آن روز عید است.

نهج البلاغه منظوم- 10 ص 304- 203

         مگر یک روز روز عید گردید             هلال عید شد از چرخ بادید

             ز درج لعل ماه چرخ دانش             بوصف عید شد اندر تراوش‏

             بگفتا باید آن کس عید گیرد             که ایزد طاعتش را در پذیرد

             گذارد نقش دولت روى نامش             دهد مزد صیامش، با قیامش‏

            عبادت از خدا بر وى مزید است             بر او آن روز نوروز است و عید است‏

             و گر که بر خدا خیزد بعصیان             نه عید است آنکه باشد روز خسران‏

             اگر در فطر یا که فرو دینى             اگر در بند دستورات دینى‏

             خدا را کردى از خود شاد و خرسند             نود عیدت برو بخرام و میخند

             نه عید است آنکه پوشى ثوب فاخر             بود عید ار شوى ایمن ز آخر

(محمد على انصارى قمى)

لذا شایسته است ما هم به تأسی از ائمه هدی در این ایام یاد خدا را فراموش نکرده بلکه بادیدن آثار و نشانه های الهی از خواب غفلت بیرون آیم.

عید نوروز را بر همه ارادتمندان آستان اهل بیت عصمت و طهارت و عاشقان مهدی فاطمه و همچنین به محضر رهبر عالیقدر جمهوری اسلامی ایران آیت الله العظمی خامنه ای و همه ایرانیان و مسلمانان و فارسی زبانان جهان تبریک عرض می نمایم.

به امید شادکامی و موفقیت همه آزاد اندیشان عالم از یوغ استکبار جهانی .



[1] عیدالفین-ترجمه وجدانى         999   .

 

[2] تفسیر آسان، ج‏4، ص: 298.


بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین علیه السلام یا بن رسول الله یا بن امیر المومنین یا بن فاطمه سیده النساء العالمین
مَشَایِخِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى وَ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ النَّیْسَابُورِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْیَمَانِیِّ عَنْ مَنِیعِ بْنِ حَجَّاجٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا أَتَى الْحِیرَةَ هَلْ لَکَ فِی قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع قُلْتُ وَ تَزُورُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ وَ کَیْفَ لَا أَزُورُهُ وَ اللَّهُ یَزُورُهُ فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ یَهْبِطُ مَعَ الْمَلَائِکَةِ إِلَیْهِ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ وَ مُحَمَّدٌ أَفْضَلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ أَفْضَلُ الْأَوْصِیَاءِ- فَقَالَ صَفْوَانُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَتَزُورُهُ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ حَتَّى تُدْرِکَ زِیَارَةَ الرَّبِّ قَالَ نَعَمْ یَا صَفْوَانُ الْزَمْ ذَلِکَ یُکْتَبْ لَکَ زِیَارَةُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع وَ ذَلِکَ تَفْضِیلٌ وَ ذَلِکَ تَفْضِیلٌ
کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى         370
   

باب سى و هشتم زیارت انبیاء علیه السلام حضرت حسین بن على علیهما السلام را پدر و برادر و جماعتى از اساتیدم، از محمّد بن یحیى و احمد بن ادریس، از حمدان بن سلیمان نیشابورى از عبد اللَّه بن محمّد الیمانى، از منیع بن حجّاج، از یونس، از صفوان جمّال نقل کرده‏اند که وى گفت:
وقتى حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام به حیره تشریف آوردند به من فرمودند:
آیا مایل به زیارت قبر حسین علیه السّلام هستى؟
عرض کردم: فدایت شوم آیا قبر آن حضرت را زیارت مى‏کنى؟
حضرت فرمودند:
چگونه آن را زیارت نکنم و حال آنکه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و انبیاء و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت مى‏کنند.
البتّه حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم افضل انبیاء و ما افضل اوصیاء هستیم.
 (طبق فرموده مرحوم مجلسى مقصود از زیارت حق تعالى، انزال رحمت‏هاى خاصه‏اش بر آن حضرت و زوّار آن جناب مى‏باشد).
سپس صفوان عرض کرد: فدایت شوم پس، هر شب جمعه قبر آن حضرت را زیارت کرده تا بدین وسیله زیارت پروردگار را نیز کرده باشیم؟
حضرت فرمودند:
بلى، اى صفوان ملازم این باش برایت زیارت قبر حسین علیه السّلام را مى‏نویسند و این تفضیلى است و این تفضیلى است (یعنى زیارت قبر حسین علیه السّلام این فضیلت را دارد که در آن زیارت پروردگار نیز مى‏باشد).


بسم الله الرحمن الرحیم

در کجای جغرافیای معرفت ایستاده ایم؟ نقشه انسان کامل ترسیم شده را می شناسیم که در آن چطور ما را برای هدایت و تعالی فرا می خواند. یکی از کارهای مهم که ما انجام می دهیم آن را به جامعه و یک عده منتسب و منسوب می کنیم. مثلاً مهر سنگین را قرار می دهند می گویند: چون فلانی این گونه کرده ما هم کمتر از آن نیستیم. مثلاً آنهایی که ظاهراً به سمت خلاف گام برمی دارد، کار خود را به یک عده نسبت می دهند که حقیقت آنها هم مشخص نبوده و نیست.چقدر زیباست که در آیاتی از سوره یوسف که سیری از داستان زندگی یک بشر را در برخورد با خوشیها، مشکلات، خواهشها و تمایلات بیرونی و درونی را به ترسیم کشانده در یک فراز از آن داستان جاودانه چه زیبا کلام الهی جلوه گری می کند!!!

وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانی‏ أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانی‏ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی‏ خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ (36) قالَ لا یَأْتیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُکُما بِتَأْویلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُما ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنی‏ رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ (37)

و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند یکى از آن دو گفت: «من در خواب دیدم که (انگور براى) شراب مى‏فشارم!» و دیگرى گفت: «من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل مى‏کنم و پرندگان از آن مى‏خورند ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران مى‏بینیم.» (36)

 (یوسف) گفت: «پیش از آنکه جیره غذایى شما فرا رسد، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت. این، از دانشى است که پروردگارم به من آموخته است. من آیین قومى را که به خدا ایمان ندارند، و به سراى دیگر کافرند، ترک گفتم (و شایسته چنین موهبتى شدم)! (37)

همانگونه که در متن آیات و ترجمه آیات مشخص شده، در آن فراز از داستان واقعی یوسف علیه السلام آیه می فرماید دو جوان که در زندان همراه آن حضرت بودند خوابی را دیدند، هر کدام خواب خود را بیان می کنند. ولی حضرت یوسف به علتی که خودش بیان می کند دارای علم تعبیر خواب می گردد و آن علت بدین سبب اتفاق افتاده که او هر کاری که مردم انجام می دادند او انجام نمی داد. دیگر ایمان به روز قیامت ، که مردم به آن ایمان نداشتند. و او به آن ایمان کامل داشت.

در اینجا یک نتیجه کلی را می گیریم آن است که گرخواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو، را رد نموده و در مقابل آن به مبازره برخواست. در ذیل به سفارشی از پیامبر در مورد عمر، جوانی و دیگر امور بیان بیان گردید.که این سفارش از چند جهت برای همه به ویژه جوانان اهمیت ویژه دارد.  

قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: یا ابا ذرّ اغتنم خمسا قبل الخمس، شبابک قبل هرمک و صحّتک قبل قسمک و غناک قبل فقرک و فراغک قبل شغلک و حیاتک قبل موتک[1].

رسول اکرم (ص) به ابى ذر غفارى فرمود: پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بشمار، جوانیت را قبل از پیرى، سلامتت را قبل از بیمارى، تمکّنت را قبل از تهیدستى، فراغتت را قبل از گرفتارى، زندگانیت را قبل از مرگ.

 



[1] -  الحدیت-روایات تربیتى    ج‏2    368    استفاده از فرصت ..... ص : 368 .

 


بسم الله الرحمن الرحیم

پیشوایان معصوم‏علیهم السلام و پرهیز از خرافات‏

 در دعاهایى که از زبان ائمه معصوم‏علیهم السلام در مناجات با خدا جارى مى‏شد، چنین آمده است: "اَلَلَّهُمَّ اَرِنِى الْاَشْیَاءَ کَمَا هِىَ؛ خداوندا! امور را آن گونه که هست، به من نشان بده." در قسمتى از دعاى بعد از نماز عشاء نیز که از امام صادق‏علیه السلام نقل شده است، چنین آمده، "اللَّهُمَّ ... أَرِنِى الْحَقَّ حَقّاً حَتَّى أَتَّبِعَهُ وَ أَرِنِى الْبَاطِلَ بَاطِلًا حَتَّى أَجْتَنِبَهُ وَ لَا تَجْعَلْهُمَا عَلَىَّ مُتَشَابِهَیْنِ فَأَتَّبِعَ هَوَایَ بِغَیْرِ هُدًى مِنْکَ‏ُ؛ خداوندا! واقعیت و حق را به من نشان بده تا از آن پیروى کنم و باطل را به من بنمایان تا از آن دورى کنم و حق و باطل را براى من مبهم و نامشخص نکن که در نتیجه از هواى نفس خود - به دور از راه هدایت تو - پیروى کنم.

از ابتداء انسان با دو بی نهایت روبرو بوده و این دو بی نهایت همچنان به همراه انسان خواهد بود . چه این نوع انسان بخواهد و یا اینکه نخواهد واقعیتی است که انکار پذیر نیست و آن دو بی نهایت یکی در چشم سر انسان واقع شده هر چه به پیرامون خود و خود توجه بکند مسائل تازه برای او پیدا می گردد و بر مجهولات وی افزوده می شود. انسان قرنهای گذشته تا چه اندازه به مسائل طب خود آشنا بوده ؟ اصلا چند نوع طب وجود داشت با پیرفت فکر بشر و تکاپو های او این امر وضوح بیشتری پیدا کرده است . نگاه به بالای سر خود در یک شب در گوشه ای از این عالم ، توجه به تصاویر و کلیپهای دریافتی از بزرگترین تلسکوپها و ابر تلسکوپها انسان مطلع را به تعجب و اقرار به وحدانیت وامی دارد . مثلا تا قبل از ساخت وسایل سنجش فاصله ها و اندازه گیری کسی از اختلاف و مقایسه همین زمین که روی آن راه می رویم با افلاک اطراف زمین کسی خبری را بیان نمی کرد اما امروزه قطر زمین 12756 کیلومتر و قطر خورشید 1392000 کیلو متر است با هم بسنجید، بدست می آید که آنچه در پیش روی چشم ما قرار دارد بسیار ظریف می باشد. که مستلزم تحقیق بیشتری است.

دیگر بی نهایت در کنه و اندرون انسان واقع شده است اندرونی عمیق که هر چه کندو. کاو کنی باز هم جا برای تلاش دارد. آیا تا به حال به نهایت شاد مانی دست یافتی ؟ مثلا فکر کنیم که بهترین اسباب و بهترین امکانات رفهی بالا واقعاً بالا را داشته باشیم باز احساس سیری و کمال خواهیم کرد ؟ اهل علم باشی علمی را بدست آوردی، آیا به همان مقدار تکاپو بسنده می کنی و دیگر به تلاش خود ادامه نمی دهی، یا اینکه نه در ته درون خود یک محرکی به تو میگوید برخیز که تازه در ابتداء راه هستی؟

خلاصه این دنیا انسان  با این دو بی نهایت درون و بیرون خود چه باید بکند؟ بله چون از بی نهایت سرچشه گرفته باز محو در بی نهایت می گردد.

انسان برای رسیدن و عبور از این مسائل چه باید بکند و تا چه اندازه موفق می شود؟ برای پاسخ گویی به این سؤلات چیزی به نام دین برای هدایت انسان برای انسان از طرف خالق بی نهایت، هدیه داده شد تا از این کشمکش درون و بیرون راه کمال را پیش بگیرد لذا از سوی خالق بی همتا در کتابها آسمانی به ویژه در آخرین کتاب آسمانی خود به تفکر و اندیشیدن توصیه نموده که حکمتهای زیادی در آن نهفته است و یکی از آن حکمتها پاسخ گویی به این خواست درونی و بیرونی انسان است.

اما این انسان با ابعاد گوناگون برای اینکه به پایان برسد گاهی راههایی را پیموده که لازم است به  قضاوت بنشینیم. یکی از راه هایی که انسان برای خود برگزید راههای غیر دینی تحت عنوان خرافات است ما در اینجا چند سطری مطالبی بیان می کنیم.

خرافات چیست؟  خُرافه، واژه‏اى عربى است و ریشه آن «خرف» به معناى «چیدن میوه» یا «پیرى و فرتوتى» است. «خُرافه» مصدر این فعل است و در تداول فارسى بر سخنان بیهوده و پریشان که ناخوشایند باشند، اطلاق مى‏شود. عادت مألوفه و شیوه‏هاى متبعه‏اى که بر مبناى عقل و خرد و یا شرع و شریعت نیست، بلکه به استناد خوابى که کسى دیده باشد یا عملى که از گذشتگان به یادگار مانده و مانند آن باشد، از این قبیل است.

 پس به طور کلّى، مى‏توانیم خرافات را عبارت از باورهاى باطل و بى اساس که فاقد مبناى عقلى و علمى باشند، بدانیم. و ذکر این نکته ضرورى است که خرافه نسبت به درجه فهم و بصیرت بشر، معنا مى‏یابد و مى‏تواند وجود داشته باشد. چه بسیارى از مسائل که به نظر ما خرافه مى‏رسند، اما در دوره‏هاى قبل به دلیل محدود بودن علم بشر، معقول و مقبول بودهاند؛ مثلاً این عقیده که شکستن آیینه شگون ندارد، به نظر ما عقیده‏اى بى اساس، بچه‏گانه و خرافاتى به نظر مى‏آید؛ اما باید اشاره کرد که در روزگار قدیم، مردم، تصور مى‏کردند شکل و سایه و عکس انسان، قرین یا جزء روح انسان است و با شکسته شدن آیینه، نقش انسان باطل مى‏شود و در واقع، روح او صدمه مى‏بیند. اما در این عصر که نور علم، چنین تاریکیهایى را زدوده است، اگر هنوز هم کسانى پیدا شوند که در شکستن آیینه همان باور بدشگونى را داشته باشند، مى‏توان آنان را خرافاتى نامید.

یکی از این برنامه های که در گوشه و کنار جامعه ما انجام می گیرد و عده ای همه نیروی خود را برای آن تدارک می بینند و چه بسا یک سال هم منتظر آن می مانند، ببینیم که چه هزینه ای برای آن از مقمه تا نهایت انجام لازم است؟!!!

1-   وقت و روحی که شخص بتواند وجدان بیدار خود را منکوب و در زیر پای نفس و خواهش خود لگد کند.

2-   سرمایه و ثروتی که برای تدارک آن باید جمع آوری تا مصرف گردد.

3-   از همه مهمتر سلامتی، در اینجا لازم است یک حکایتی را از تاریخ نقل نمایم؛ نقل شده در مصر به یک جنازه مومیایی شده دست رسی پیدا کرده که در کنار جنازه لوحی نماده شده بود که در آن نوشته شده بود که من ثروتی زیاد داشتم، اما مریض و بیمار شدم هرچه هزینه کردم تا سلامتی خود را باز یابم نشد لذا به دیگران که این لوح را می بینند سفارش می کنم که سلامتی خود را قدر بدانید که با هیچ چیزی عوض نمی شود.

واقعیتی که از ابعاد مختلف قابل بررسی و کنجکاوی است چهارشنبه صوری است.

آیا تا به حال فکر کردید که چه فایده ای دارد؟ واقعا آتش بازی نهایت شادابی و منتهی لذت است؟ آتش بازی نهایت نشان دادن قدرت ، پهلوانی ، زور و بازو است؟ خلاصه چقدر فکر کردیم که این بازی تا چه اندازه ما را ارضاء می کند؟  اما هر انسانی به منافع خود بهتر و بیشتر می اندیشد.تا خسارت و زیان نکند . شما چقدر در این بازی احتمال آسیب دیدن خودت را نمی دهی؟ یعنی اینکه آسیب نمی بینی؟ چه جسمی ، روحی، دینی و ...

به نظر شما چقدر از منافع ملی ما در این بازی به تمسخر گرفته می شود؟ بعنوان شیعه چقدر قلب امام زمان را دقیقا به هدف گرفتی؟ چقدر با قانون خداوند مخالفت می شود تا شهوت و شیطان پرستی عده ای گل کند؟

لذا شایسته نیست که ما کمی به خود آییم تا منافع ملی، دین، تمدن ، آیین مهروزی را در جامعه خود رواج دهیم؟ چرا به نظر عقل سلیم و وجدان بیدار این است که بازی و تفریح باید به اندازه و متناسب با فرهنگ اکثر جامعه باشد تا به ثبات و نتیجه کافی دست یابد پس بایسته است که با این خرافه بزرگ معلوم الحال ما خود مان با جدیت و با اندیشه دینی و منافع ملی برخورد نموده تا زیانهای غیر قابل پیشبینی را از بین ببریم.

خداوندا بحق خوبان درگاهت ما را به راه راست و سنت حسنه نبیت راهنمایی بفرما.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اللهم یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین

ظهور مولایمان مهدی فاطمه را نزدیک بگردان

خطاهای ما را از دیدگانش پنهان بگردان

رهبر ما حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را در سایه امامت امام زمان محافظت بفرما.


بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

آیا تا به حال فکر کردید که چرا در نزد اهل بیت علیهم السلام، قم اهمیت ویژه ای دارد؟

چند دلیل دارد یکی از وجوه آن عش اهل بیت علیهم السلام بوده و خواهد بود. دیگر اینکه به واسطه حضور یکی از دختران حضرت امام موسی کاظم علیه السلام در این شهر قم، قم شهر علم ، فقه آل محمد و مرکز نشر سنن نبوی صلی الله علیه و آله و سلم گردید این بر می گردد از زمان ورود آن محترمه یعنی فاطمه معصومه سلام الله علیها در شهر قم.

یکی از وجه های مهم که قابل تأمل است، این است که به واسطه واقع شدن بارگاه و قبور ارادتمندان آن بی بی در این شهر، عذاب از این شهر برداشته گردید آن هم به خاطر اعتبار و ارزش علم است که هرکسی به دنبال علم برود از انواع، جهل مصون و دور می ماند ، فاصله می گیرد. چون ذات علم این گونه است. اکنون که بعد از چند صد سال از ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم می گذرد هر سال علماء بزرگ ، طلبه ها زیاد در کنار بارگاه آن بی بی به علم و اخلاق وتهذیب نفس می پردازند.علاوه بر این وجه، تاثیر اجتماعی عمیقی در جامع ایران داشته، و یکی از آثار بزرگ این محفل انس با اهل بیت، تشکیل جمهوری اسلامی ایران بود که به رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ( ره ) بنیانگذاری گردید. و این تاثیرات شگرف را در تاریخ، سیاست، تمدن و اقتصاد اسلامی به همراه داشته که تحقق کامل آن زبونی قدرتهای بزرگ و بیداری اسلامی را در پی خواهد داشت. ان شاء الله تعالی. لذا برای اینکه ما هم از جهل دور باشیم و از این فرصت استفاده کامل نماییم حداقل به چند مورد از اشارات جهل در قرآن توجه نماییم.

در قرآن کریم در مواردی متعدد، جاهلیت در این گونه معانی و مفاهیم به کار رفته است که به چند مورد آن اشاره می شود:

1-  توقّعات و انتظار بی جا و غلط گروهی از اهل کتاب که مایل بودند پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم به دلخواه آنان رأی دهد، « حکم جاهلیت » نامیده شده است.

2- خداوند تعصب کور قبیلگی عرب بت پرستی را « تعصب جاهلیت» معرفی کرده است.

3- به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هشدار شده است که به شیوه جاهلیت پیشین با خودنمایی بیرون نیاید.

4- خداوند گروهی منافق و افراد سست ایمان را که پس از شکست ارتش اسلام در جنگ احد، روحیه خود را از دست داده، دچار تشویق و بدبینی شده بودند، نکوهش می کند که درباره خدا، گمانهایی همچون « گمان جاهلیت» داشتند.

5- خداوند حکایت می کند که وقتی قوم موسی، در برابر دستور او مبنی بر کشتن گاو، به وی کفتند« آیا ما را مسخره می کنی؟ » موسی گفت: « به خدا پناه می برم از اینکه از جاهلان باشم!

با توجه به مقدمه فوق من و شما به همین سنن منقول و بیان شده از طرف ایمه هدی در کتب معتبر که توسط فقهاء عظام بیان می گردد ، اگر عمل کنیم مورد خطاب سلام نبی مکرم اسلام صلی الله و علیه وآله و سلم قرار می گیریم در آنجا که فرمود سلام من به برادرانم که مرا ندیدند و آنها به یک تکه کاغذ توجه و بسنده می کنند. این میسر نخواهد شد مگر از توجه من و شما به علوم اهل بیت و احترام به بارگاه شریف دختر موسی بن جعفر در قم.

یا حمید به حق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محس بحق الحسن و یا قدیم الاحسان بحق الحسین رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی .

««« یا فاطمه اشفی لی فی الجنه یا فاطمه اشفعی فی الجنه یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه»»»


بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکِ یا فاطمه یا بنت موسی بن جعفر یا عمه ولی الله

خداوندا ما را به آبروی فاطمه دختر امام موسی بن جعفر از سربازان مهدی زهراء علیهما السلام قرار بده. این مرکز علمی بزرگ شیعه را از فیض و نعمات و الطاف گسترده ات محروم مگردان . بحق محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد.

 


بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت امام عصر روحی له الفداء به مناسبت،  سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها را به قم گرامی می داریم.

أَمَّا فَاطِمَةُ فَقَدْ رَوَى الصَّدُوقُ فِی ثَوَابِ الْأَعْمَالِ وَ الْعُیُونِ، أَیْضاً بِإِسْنَادِهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ و فی کامل الزیارة مثله وَ فِیهِ أَیْضاً بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ الرِّضَا أَعْنِی الْجَوَادَ ع قَالَ مَنْ زَارَ عَمَّتِی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ فِی مَزَارِ الْبِحَارِ: رَأَیْتُ فِی بَعْضِ کُتُبِ الزِّیَارَاتِ حَدَّثَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ قَالَ یَا سَعْدُ عِنْدَکُمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ‏ فِدَاکَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ عَنْ تَارِیخِ قُمَّ لِلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقُمِّیِّ عَنِ الصَّادِقِ ع إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَةُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قال ع ذلک و لم تحمل بموسى ع أمه[1].

فاطمه دختر موسى بن جعفر علیه السّلام. صدوق در ثواب الاعمال و عیون نیز با سند خود نقل میکند که گفت: سؤال کردم از حضرت رضا علیه السّلام راجع بفاطمه دختر موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود: هر کس او را زیارت کند بهشت برین جایگاهش خواهد بود. در کامل الزیاره نیز همین روایت نقل شده، در همان کتاب با سند خود از حضرت جواد نقل میکند که فرمود: هر کس عمه‏ام را زیارت کند باو بهشت برین را میدهند. در مزار بحار مینویسد: در بعضى از کتابهاى زیارت دیدم که على ابن ابراهیم از پدرش از سعد از حضرت رضا علیه السّلام نقل کرد که فرمود: سعد قبرى از ما در بلاد شما است عرضکردم: فدایت شوم قبر فاطمه دختر موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود: آرى هر کس زیارت کند او را با عرفان بهشت برین جایگاهش خواهد بود.

در کتاب کامل الزیارات با ترجمه مرحوم ذهنی تهرانی در صفحه؛ 973 حدیثی در فضیلت حضرت معصومه سلام الله علیها این گونه وارد شده: الباب السادس و المائة فضل زیارة فاطمة بنت موسى بن جعفر ص بقم.  

 1- حدثنی علی بن الحسین بن موسى بن بابویه عن علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن سعد بن سعد عن أبی الحسن الرضا ع قال سألته عن زیارة فاطمة بنت موسى ع قال من زارها فله الجنة » ترجمه: علی بن الحسن بن بابویه، از علی بن ابراهیم بن هاشم، از پدرش از سعد بن سعد، از حضرت ابی الحسن الرضا علیه السلام وی گفت: از آن حضرت راجع به زیارت حضرت فاطمه دختر موسی بن جعفر سلام الله علیه پرسیدم ؟ حضرت فرمود: کسی که او را زیارت کند بهشت برایش خواهد بود.

 2- حدثنی أبی و أخی و الجماعة عن أحمد بن إدریس و غیره عن العمرکی بن علی البوفکی عمن ذکره عن ابن الرضا ع قال: « من زار قبر عمتی بقم فله الجنة ».پدرم رحمه الله علیه و برادرم و جماعتی ، از احمد بن ادریس ، و غیر او ، از عمرکی بن علی البوفکی ، از کسی که ذکرش نموده از حضرت ابن الرضا سلام الله علیهما ، حضرت فرمودند: کسی که قبر عمّه ام را در قم زیارت کند بهشت برایش می باشد.

مشخصات فردی حضرت معصومه سلام الله علیها:

نام : فاطمه سلام الله علیها    لقب : کریمه اهل بیت معصومه  نام پدر: موسی بن جعفر علیهما السلام     نام مادر: نجمه      تاریخ تولد: اول ذی القعده     سال تولد : 173 هجری، قمری محل تولد: مدینه   تاریخ ورود به شهر قم: 23 ربیع الاول 201 هجری.        روز وفات : دهم ربیع الثانی     سال وفات: 201 هجری ، قمری      مدت عمر: 28 سال محل دفن: شهر مقدس قم   

««« یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه  »»»




[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏48، ص: 317 منقول از برنامه گنجینه روایت مرکز علوم اسلامی.


بسم الله الرحمن الرحیم

انتظار انتظار انتظار

مفهومی آشنا که به اندازه اقیانوس واژه محبت ، یاری ، دوستی ، ولایت، استقامت، علمداری ، و سربازی و... در پشت آن خوابیده چه اهمیتی دارد؟

روزی زراره که از  اصحاب امام صادق علیه السلام ( امام ششم شیعیان امامیه جهان ) بوده و آن حضرت را درک نموده بود؛ از امام علیه السلام در باره حجت الله البالغه سوال کرد، امام صادق علیه السلام در باره امام زمان و وظیفه مومنان و منتظران آن حضرت این گونه فرمودند که: قائم پیش از قیامش غیبتى دارد، عرض کردم: براى چه غائب مى‏شود[1]؟

فرمود: میترسد، در این وقت با دست اشاره بشکم خود فرمود (یعنى میترسد شکمش را پاره کنند).

سپس فرمود: اى زراره! او همان منتظر است و همان است که مردم در باره ولادتش تردید میکنند! بعضى مى‏گویند او هنوز در شکم مادر است. و برخى مى‏گویند: او غائب است، و عده‏اى هم مى‏گویند او هنوز متولد نشده است، و جمعى میگویند دو سال پیش از وفات پدرش متولد شده است اوست که مردم همه در انتظار وى میباشند ولى خداوند دوست دارد شیعیان را بدین وسیله امتحان کند. در آن موقع است که اهل باطل دچار شک میشوند.

زراره میگوید: عرضکردم: قربانت گردم! اگر من آن زمان را درک نمایم چه کار کنم؟ فرمود: اى زراره اگر آن روز را درک کردى پیوسته این دعا را بخوان:

اللّهم عرّفنى نفسک فانّک ان لم تعرّفنى نفسک لم اعرف نبیّک اللّهم عرّفنى نبیّک فانّک ان لم تعرّفنى نبیّک لم اعرف حجّتک اللّهم عرّفنى حجّتک فانّک ان لم تعرّفنى حجّتک ظللت عن دینى» یعنى پروردگارا! خود را بمن بشناسان که اگر خود را بمن نشناسانى نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم، پروردگارا! پیغمبرت را بمن بشناسان که اگر پیغمبرت را بمن نشناسانى نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت‏ خود را بمن بشناسان، که اگر حجت خود را بمن نشناسانى دین خود را از دست میدهم! .

یا حمید بحق محمد ، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه ، یا محسن بحق الحسن و یا قدیم الاحسان بحق الحسین اللهم عجل لولیک الفرج الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل.

خداوندا ! ما را از منتظران واقعی قرار داده و خطاهای مای را از دیدگان مبارک پنهان بگردان و خالص ترین سلام های ما را به وجود مقدسش برسان بحق محمد و آله الطاهرین

به فریاد رسی همه مظلومان او خواهد آمد.



[1] مهدى موعود-ترجمه جلد سیزدهم بحار، متن، ص: 924 .


بسم الله الرحمن الرحیم

از مهم ترین مبحث در زندگی بشر و انسانها مسأله بنیاد خانوادگی و اجتماعی است. اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست. یعنی اسلام ادعای امت واحده را دارد چطور می خواهد محقق گردد؟ یکی از راههای ایجاد اتحاد و بسط قدرت واقعی بندگی در برابر خداوند تبارک و تعالی همراهی با پدران امت می باشد که پیامبر ختمی مرتبه یعنی حضرت محمد صلی الله علیه آله و سلم خود و وصی ، جانشین، وزیر و برادر خود علی علیه السلام را به عنوان دو پدر این امت معرفی نمودند. لذا از خداوند بلند مرتبه خواهانیم تا ما را در راه پدران واقعی امت یعنی پیامبر اعظم اسلام و جانشینان معصوم که تعداد شان دوازده نفر می باشند، قرار داده و ما را در مسیر شان هدایت نماید.

لذا در این مقام یعنی شناخت پدر امت دو روایت منقول از پیامبر اکرم را متذکر می شویم:

1-    تفسیر الإمام علیه السلام قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً  قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَفْضَلُ وَالِدَیْکُمْ وَ أَحَقُّهُمَا لِشُکْرِکُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِی‏[1].

در تفسیر امام علیه السّلام راجع بآیه وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً نقل مى‏کند که پیامبر اکرم فرمود بهترین و سزاوارترین پدر و مادر شما به سپاسگزارى محمّد و على علیهما السّلام هستند.

2-   وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَحَقُّنَا عَلَیْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَیْ وِلَادَتِهِمْ فَإِنَّهَا نُنْقِذُهُمْ إِنْ أَطَاعُونَا مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ وَ نَلْحَقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیَّةِ بِخِیَارِ الْأَحْرَار.

 علی بن ابى طالب علیه السّلام فرمود از پیامبر اکرم شنیدم میفرمود من و على دو پدر این امت هستیم حق ما بر مردم بیشتر از حق پدر و مادر نژادى است زیرا ما آنها را در صورت اطاعت از جهنم نجات میدهیم و به بهشت برین رهنمون میگردیم و از بندگى رهائى مى‏بخشیم و آزادگى را بایشان ارزانى میداریم.

در این جا برای آشنایی بیشتر با وظیفه خود یکی از مهم ترین نامه های آن حضرت را تحت عنوان پند جاویدان آورده تا همگان استفاده نماییم.

قبل از آوردن متن نامه، یاد آور می گردد که این نامه از کتاب شریف نهج البلاغه گرد آوری سید رضی رحمت الله می باشد که به نظر خود مولف بهترین و بلیغ ترین خطبه های اما را گلچین نموده و در ان کتاب مندرج کردند که از سه بخش: 1- خطبه ها 2- نامه ها 3- کلمات قصار طراحی گردید. به امید استفاده بیشتر از این کتاب متن نامه را بیان متذکر می شویم:

پند جاوید

(47) (و من وصیة له ( علیه‏السلام )) للحسن و الحسین ( علیهماالسلام ) لما ضربه ابن ملجم لعنه الله. از وصایاى امام علیه السلام به حسن و حسین علیه السلام هنگامى که (ابن ملجم) لعنه اللّه آن حضرت را ضربت زد. ‏

 أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَیْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْکُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً  أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا ( صلى‏الله‏علیه‏وآله )یَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ. شما را به تقوا و پرهیز کارى و ترس از خداوند سفارش مى‏کنم، در پى دنیا پرستى نباشید گر چه به سراغ شما آید. بر آنچه از دنیا از دست مى‏دهید تأسف مخورید سخن حق بگوئید و براى اجر و پاداش (الهى) کار کنید دشمن سر سخت ظالم، و یاور و همکار مظلوم باشید

من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانى را که این وصیت نامه‏ام به آنها مى‏رسد به تقوا و ترس از خداوند، نظم امور خود، و اصلاح ذات البین، سفارش مى‏کنم زیرا که من از جد شما- صلى اللّه علیه و اله- شنیدم مى‏فرمود: «اصلاح بین مردم از نماز و روزه برتر است».  

 

1-اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ . خدا را خدا را در مورد «یتیمان»، نکند آنها گاهى سیر و گاهى گرسنه بمانند، نکند آنها در حضور شما در اثر عدم رسیدگى از بین بروند.

2-وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّکُمْ مَا زَالَ یُوصِی‏ بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ.  خدا را خدا را که در مورد «همسایگان» خود خوشرفتارى کنید، چرا که آنان مورد توصیه و سفارش پیامبر شما هستند. وى همواره نسبت بهمسایگان سفارش مى‏فرمود تا آنجا که ما گمان بردیم بزودى سهمیه‏اى از ارث بر ایشان قرار خواهد داد .

3-     وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ . خدا را خدا را در توجه به «قرآن»، نکند دیگران در عمل بآن از شما پیشى گیرند.

4-     وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ.  خدا را خدا را در مورد «نماز» چرا که ستون دین شما است.

5-     وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا . خدا را خدا را در مورد «خانه پروردگارتان»، تا آن هنگام که هستید آنرا خالى نگذارید که اگر خالى گذارده شود مهلت داده نمى‏شوید (و بلاى الهى شما را فروخواهد گرفت).

6-     وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.  خدا را خدا را در مورد «جهاد» با اموال، جانها و زبانهاى خویش در راه خدا (که باید همه اینها را در این راه بکار گیرید).

وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ أَشْرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ  .و بر شما لازم است پیوندهاى دوستى و محبت را محکم دارید و بذل و بخشش را فراموش نکنید، و از پشت کردن بهم و قطع رابطه بر حذر باشید «امر بمعروف و نهى از منکر» را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلط میشوند سپس هر چه دعا کنید مستجاب نمى‏گردد .

ثُمَّ قَالَ یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَلَا لَا یُقْتَلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی انْظُرُوا إِذَا أَنَا مُتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا یُمَثَّلُ بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى‏الله‏علیه‏وآله )یَقُولُ إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُورِ. سپس فرمود: اى نوادگان «عبد المطلب» نکند شما بعد از شهادت من، دست خود را از آستین بیرون آورده و در خون مسلمانان فرو برید و بگوئید امیر مؤمنان کشته شد (و این بهانه‏اى براى خون ریزى شود) آگاه باشید بخاطر من تنها قاتلم را باید بکشید . بنگرید هر گاه من از این ضربت جهان را بدرود گفتم او را تنها یک ضربت بزنید، تا ضربتى در برابر ضربتى باشد، این مرد را مثله نکنید (گوش و بینى و اعضاء او را نبرید) که من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم مى‏فرمود: «از مثله کردن بپرهیزید گر چه نسبت بسگ گزنده باشد» .

پرودگارا ما را موفق به اجرای این وصیتنامه مولا علی علیه السلام ( روحی له الفداء قرار بده).

 



[1] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار    ج‏23    259    باب 15 .