یادی از مکتب برتر my scholastic

Ummi Hamidah mother of Al-Imam Musa Al-Kazim (AS) was sitting very sadly after the death of her husband Al-Imam Jafar-AS- SAdiq (AS) Subbenly she saw Abu bu Basir who had come to offer condolences on the death of the Imam (AS).seeing Abu Basir tears started rolling down Ummi Hamidah s eyes. Abu Basir also wept for sometime in the grief of the Imam( AS). After a while having control over her tears. Ummi Hmidah said to AbuBasir: You were not present when the Imam was breathing his last. A strange event took place.z

Looking Ummi Hamidah with amazed eyes Abu Basir asked :  what was the event?She replied Those were the last moments of Imam s (AS) lifs and with closed eyes he was breathing his last.suddenly Imam (AS) opened his eyes and started saying: Call all my family-members relatives and friends near me.This was a strande thing. Imam (AS) told his last wishes in such a way as if he was issuing some instructions.Anyway  all the persons were gathered and to the extent possible efforts were made thet no one from among the Imam s (AS) family - members relatives and friends be left out.Everyone stood near Imam (As) awaiting what Imam(AS) had to say in his last moments.z

seeing everyone gathered beside him addressing all of them Imam (AS) said: Those people will not avail my intercession who take salat(prayer) lightly.z   

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

روزی از روزهای خدا آفتاب در حال غرب بود که هارون الرشید تصمیم گرفت برای استحمام به حمام برود که در انجا بهلول دانا حضور داشت روکرد به بهلول دانا گفت: ببینم بهلول من چقدر می ارزم . بهلول گفت: من را معذور دار من نمی توانیم برای تو قیمت بگذارم.

هارون الرشید که ستمش جهانی بود رو کرد به بهلول دانا گفت : حتما قیمت بگذار چقدر می ارزم؟

بهلول گفت تو 5 اشرفی می ارزی!!!

هارون گفت آخر این لنگ کمر من 5 اشرفی می ارزد!! چطور این قیمت را می گذاری؟

بهلول دانا گفت: من همان را قیمت گذاشتم تو قمیتی نداری!!

نکند لباسهای من و تو قیمت داشته باشد خود مان نه قیمت و ارزشی نداشته باشیم و کسی برای ما بگوید چه لباس با قیمتی و گرانی دارید اما ارزش انسانیت ندارید.

خدا کند که ما ارزش انسانیت ما را بیابیم.

نظر بدهید بهتر است.تا نظرتان را لحاظ کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین

یکی از امامان شیعه که از او به عالم آل محمد یاد می گردد حضرت امام رضا علیه السلام است. آن حضرت در مدینه به دنیا آمد و در مرو توسط حاکم ظالم عباسی مامون پسر هارون الرشید به شهادت رسید.

قدرت امام رضا در زمان حیات خویش آنقدر زیاد بوده که در شرق و غرب عالم آن روز دست خط امام را می‌شناختند و به آن احترام می کردند. مامون عباسی برای اینکه قیامهای شیعه و شخص امام علیه السلام را به کنترل خود داشته باشد آن حضرت را بدون همراهی به مرو آورد و در ظاهر ولیعهد حکومت خود قرار داده که امام علیه السلام با شرط عدم مداخله در تمام امور حکومتی از نصب و عزل گرفته تا دیگر امور که در شان حکومت بوده نارضایتی خود را به امتداد تاریخ اعلام نمود.

کلام گهرباریب از آن حضرت نقل گردید که به سلسله الذهب شهرت یافت و آن بعلت این است که تمام سند کلام و سخن امام علیه السلام به معصوم قبل و سرانجام به پیامبر رحمت حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم می‌رسد. یک از آن بیانات شیوا: در نیشابور هنگام رفتن به مرو بیان داشتند. این است کلمه لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی و بعد چند قدم جلو تر رفته و کلام را کامل نمودند که بشرطها و انا من شرطها.

اگر تمام اراکن دین را داشته باشیم اعم از نماز و روزه و حج ... راهنما نداشته باشیم یا رهبر و راهنمای بدی داشته باشیم باید چه کار کنیم؟

آیه 71 سوره اسراء می فرماید: در روز قیامت همه مردم با امامشان محشور می شوند.

درست است ببینیم من و تو با چه امامی محشور می شویم. با امامی پایین تر از خود بیچاره تر از خود !!!. یا امامی بزرگوار و دانا و دانشمندو مطلع به علوم الهی...

خداوندا همانگونه که به امامان ما علم کامل عنایت نمودی ما شیعیان آن امامان علیهم السلام را علم کامل عنایت بفرما. بحق محمد و آل محمد.  

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین .

آفتاب در سرزمین مدینه طلوع نموده بود که خورشید عالمتاب یعنی حضرت رضا علیه السلام به سمت مشرق رفته بود. تا نورش عالمگیر شود.

اما خواهرش تحمل نکرد تا اینکه عزم بر سفر گرفت به همراه بستگان و نزدیکان و دوستان مدینه را به سمت خراسان جهت ملاقات برادرش ترک گفت.سفری پر خطر از بیابانهای بی آب و علف، کوه های سخت و مناطق خشک و آباد گذر کردند و در مسیر با نیروهای امنیتی هم برخورد کردند. خلاصه دومین دفاع در حریم ولایت با این اقدام صورت گرفت. او مانند مادرش دختر پیامبر یعنی حضرت زهرا اقدام جانانه ای انجام داد. در سال 200 هجری به منطقه ساوه و قم رسید و به دعوت موسی اشعری قمی به قم فرود آمد. در 25 ربیع الاول به قم رسید از آن روز مردم قم از زن و مرد این روز را گرامی می دارند و به محضرش عرض ارادت دارند.

خدا کند ما هم مورد عنایت بی بی فاطمه معصومه قرار گیریم به اذن خداوند تبارک و تعالی.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین

روزی از روزهای خدا امیر المومنین حضرت علی علیه السلام در خارج از شهر کوفه در زمان حکومت خود بود که به سمت شهر در حال حرکت بود که با شخصی همراه شدند آن حضرت بر اساس حس انسان دوستی به همراه خود احترام نمود و از او در باره دینش پرسید او در جواب گفت من یهودی هستم. راه را ادامه دادند تا به نزدیکی شهر کوفه رسیدند که خیابان به دو شاخه تقسیم می‌شد شاخه ای وارد شهر می‌شد و شاخه ای از کنار شهر به جای دیگر می‌رفت وقتی به آن نقطه رسیدند شخص یهود از امیر المومنین علی علیه السلام حرکتی را مشاهده نمود و آن بدرقه خودش توسط مولای متقیان علی بوده که آن یهودی تا ان لحظه او را نمی شناخت. و قتی یهودی این عمل امام را مشاهده نمود گفت شما که می دانی من یهودی هستم چرا مرا بدرقه می‌کنی آن حضرت فرمود: انجام این عمل من به سفارش دوستم و حبیبم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. تا این توجه امام علیه السلام را آن یهودی دید. از اخلاق امام خشنود گردید و اسلام آورد.

بله دوست عزیز من و تو  چگونه می‌توانیم با عمل خود دلهای آماده و یا انسانهای تشنه دین را جذب دین خدا کنیم؟!!!

جالب بود مگر نه؟

نظر بده!!! استفاده می‌کنیم.  

بسم الله الرحمن الرحیم

در حکایات نقل شده که روزی از روزها شیری با گرگی به همراه رباهی به شکار رفتند در شکارشان گاو ، شترمرغی و خرگوشی را شکار کردند. شیر رو به گرگ کرد و گفت ای گرگ تو این حیوانات را بین ما تقسیم کن. گرگ گفت: شما چون بزرگتر هستید آن گاو برای شما. من متوسط هستم شتر مرغ برای من. خرگوشه برای روباه . شیر غضب ناک گردید و جستی زد و سر از تن گرگ جدا نمود. شیر رو به روباه کرده گفت تو تقسیم را انجام بده . روباه رو به شیر کرد و گفت: قربان گاو برای صبحانه، شترمرغ برای نهار شما و خرگوش برای شام شما چون سبک تر است. شیر گفت عجب تقسیم عادلانه ای این را از کجا یاد گرفتی گفت از از سربه باد دادن گرگ که انصاف را رعایت نکرد. شیر گفت احسنت خوب یاد گرفتی.

امروز سیاست امریکا با اقمارش اینگونه است در قضای سیاسی در اجلاسها و سازمانها ادعای جامعه بین الملل  می شود و قتی نوبت به مانفع می شود بله قربانها شروع می‌شود از عربستان گرفته تا نزدیکان به آمریکا در شرق و غرب.

ما در کجای قصه امروز مان قرار داریم. خودت حدس بزن!!!.

 بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین

امروز که ژنو-2 را در حال گذراندن هستیم نگاهی می کنیم به گذشته: جهان در تب و تاب شدید تجزیه امپراتوری عثمانی بود که انگلستان و فرانسه به کمک دولت امریکا دولتی را به شیوه ژنو- 2 با راهنمایی یهودیان صهیونیسم تشکیل دادند که به موجب آن تشکیل دولت به اصطلاح اسرائیل در آن منطقه گردید ودر پی ان تغییر اساسی حکومت ها و حلقه به گوشان سیاسی و نظامی در گوشه کنار خاور میانه آغاز گردید که دگرگونی ایران در دهه 20  گویای این مطلب است و این حلقه هرروز می رفت به اهداف بدون تعارض خود نزدیکتر بشود که ناگهان دگرگونی اجتماعی از افکار و اندیشه یک ابرمرد مسلمان کلید زده شد و موجب از بین رفتن یکی از حکام وابسته آمریکا و غرب در منطقه خاورمیانه یعنی محمد رضا شاه در تاریخ 22 بهمن 1357 گردید که قدرت واقعه اسلام و مسلمانان را نشان داد. از آن تاریخ گویا غرب به فکر تجدید قوا برآمد و با حمله به لبنان و فلسطین با چراغهای بسیار سبز آمریکا و دیگر اقمار مکر و تزویر حمله و جنگ داخلی را ایجاد نمودند که آن روز نخستین حلقه مقامت توسط جنبشهای لبنانی با حمایت حافظ اسد و دیگر اندیشمندان تشکیل گردید که رفته رفته تا چند سال اخیر مخصوصا دست یابی حلقه مقامت در تعادل منطقه به قطب علمی مورد حقد و کینه عربستان وهابی و سعودی و نفهای بیچارگان عرب وارث بی درایتی قرار گرفته که حتی از خوردن گوشت انسان هم ابایی نداشته و ندارند و افتضا هایشان را باید خانم وزیر خارجه وقت اسرائیل در آینده در دنیا و در یوم تبلی السرایر بیان نماید.

ژ-2 ادامه طرح خاورمیانه جدید با پیاده نظام تکفیریهاو پول نفت جوامع اسلامی از لیبی تا خلیج فارس منطقه سند می باشد.که هیچ یک از مسلمانان آن مناطق حتی گمان هزینه انبوه را نمی کنند.

فرقه های اسلامی از مذهب اهل تسنن بدانند که تفیریها به هیچ یک از آنها رحمی نداشته بلکه نقشه بسیاری جالبی را با طراحی یهود و سیاستمداران اسلام ستیز در روبروی خود دارند. تا به نوبت به ظن خود بتوانند راحتر اسلام را از بین ببرند. این همان انتقام است. 

امروز ژ-2 کرسی ضعف جامعه جهانی است من اگر به جای بانکی مون بودم بجای حضور در ژ-2 از عنوان مدیرکل سازمان ملل متحد از مردم جهان عذر خواهی می کردم .و از آن مقر خراب شده خارج نمی شدم.

جناب آقای بانکی مون اگر اندکی به وجان خود مراجعه بکنی و تاریخ را ورق بزنی و اسلام واقعه را بشناسی خواهی دانست که دولتهای حامی تروریسم چگونه از جایگاه سازمان ملل متحد که امروز به حق باید انرا سازمان بین الملل تروریسم نامید و شما هم دبیر کلی آن را بعده دارید نام برد .

ای کاش می توانستی منشور سازمان ملل را اندکی بدون غرض مطالعه می‌کردی و دستور به کاری را می دادی نه اینکه کشوری که بمب اتم را استفاده واقعی کرده را توجه نمی کردی.

 اینجا سخن امام حسین علیه السلام به گوشهای بیدار طنین می‌اندازد: ای شیعیان آل ابو سفیان اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید.

حقیقتی که در برابر نادانی و ظلم و جهالت مدرن در حال ازبین رفتن است را مشاهده نکنید.

JAFAR IBN MUHAMMAD SADIQ - peace be on him

Name: Jafar

Title: as Sadiq

Agnomen: Abu Abdillah

Father s nam: Muhammad al-Baqir

Mother s name: Umm farwah

Birth: In Medina on Monday 17th Rabi ul awwal 83 AH

Death: died at the age of 65 in Medina on Monday 25 th Shawwal 148 AH: poisoned by al- Mansur ad Dawa niqi the Abbasid caliph

قال الإمام الصّادق علیه السلام:

إنَّ خیر العباد من تجتمع فیه خمس خصال: اذا احسن استبشر و اذا اساء استغفر و اذا اعطی ( من الله شیئا) شکر و اذا ابتلی ( من الله ) صبر و اذا ظلم غفر.

One who has these five characteristics is the choicest of men: one who feels joyous when he does something bad: one who is grateful when he receives something from Allah one who forgives when he is done some injustice or wrong.

  In the Name of God The merciful the compassionate.a

Avoidhng Sins

Islam the True Religion forbids moslems from committing sins minor or major. A moslem is responsible before God for Hearing sight and the heart and even suspicon for some of which is sin. By avoiding sins the soul of manis exalted and his personality becomes perfect.a

    In the opposite if man Leaves his self free to do minor sins which will be piled up and become like veils on his eyes and mind and then he shall walk in the way ofloss and corruption.a

Our prophet Gods blessings and peace upon him and on his progeny warned of these things.a

One day he and his companions stopped at a barren land having neither plants nor water. they needed firewood. the peophet said to his companions: Try to gather firewood.a

His companions said O messenger of Allah as you see we are in a barren land where there is no firewood.the prophet said let each one of you bring what he can find whatever little it is.a

The companions began gathering all what they found of dry thorns and little bushes and brought. A big head of firewood was gathered. then the prophet said : Look thus minor sins heap up like the heaping of this firewoodthen he added: Beware of trivial sins for there is a seeker for everything! Surely the seeker shall write down what they have sent before and their footprints and we have recorded everything in a clear book.a