بسم الله الرحمن الرحیم
مختصری از زندگی امام جواد علیه السلام
شهادت حضرت امام جواد علیه السلام را به محضر امام عصر مهدی فاطمه علیهما السلام و همه شیعیان، مراجع و حوزه های علمیه شیعه تسلیت عرض می نماییم.
ولادت وشهادت:
بنا بر خبر صحیح و مشهور آن است که آن حضرت در روز جمعه 10 ماه رجب ، سال 195 هجری در مدینه واقع گردید. و در آخر ماه ذی القعده سال 220 هجری در بغداد به شهادت رسید و از دنیا رفت. و در کنار جدّ بزرگوارش امام موسی کاظم علیه السلام به خاک سپرده شد.
نام پدر آن حضرت امام رضا علیه السلام و نام مادر آن حضرت ریحانه بود.
قال امام الجواد علیه السلام: مَن لَم یَعرِفِ المَوارِدَ، اَعیَتهُ المَصادِرُ.
امام جواد فرمودند: هر کس محل ورود در کارها را نداند، و بدن علم و آگاهی به کاری بپردازد ، برای خروج و رهایی از آن کار به رنج و سختی و مشقّت دچار می شود.
سه خصلت از نیکان
ثلاثٌ مِن عَمَلِ الأَبرار: إِقامَةُ الفَرائِضِ وَ اجتِنابُ المحارِمِ وَ احتِراسُ مِنَ الغَفلَةِ فی الدِّینِ.
و همچنین فرمودند: سه خصلت از کردار ابرار و نیکان است: 1- برپا داشتن واجبات و فرائض دینی 2- خود داری از محرمات و معاصی 3- بر حذر بودن از غفلت در دین[1].
حکایتی از امام جواد علیه السلام:
امام جواد علیه السلام بر بالین- نهمین امام بر حقّ – به عبادت یکی از اصحابش که بیمار شده بود رفت و بر بالین او نشست، او را گریان دید و برابر مرگ ، بی تاب.
فرمود: ای بنده خدا! از مرگ می ترسی چون نمی دانی، مرگ چیست. اگر چرک و کثافت تو را فرگیرد و موجب ناراحتی تو گردد و زخم های پوستی در بدن تو پدید آید و بدانی که غسل کردن و شست و شو در حمام، همه این چرک ها و زخم ها را از بین می برد، آیا نمی خواهی که وارد حمام شوی و بدنت را بشویی و از زخم ها و آلودگی ها پاک گردی؟
بیمار عرض کرد: البته دوست دارم در این صورت به حمّام بروم و بدنم را بشویم. امام جواد علیه السلام فرمود: مرگ ( برای من ) همان حمام است و آن آخرین پاک سازی آلودگی گناه ،شست و شوی ناپاکی هاست . بنابراین وقتی که به سوی مرگ رفتی و از این مرحله گذشتی ، در حقیقت از همه اندوه و امور رنج آور رهیده ای و به سوی خوش حالی و شادی روی آورده ای.
بیمار از فرموده های امام جواد علیه السلام قلبی آرام پیدا کرد و خاطرش آسوده شد و عافیت و نشاط پیدا کرد و با آرامشی استوار، دلهوره و نگرانی اش از بین رفت[2].
[1] - مصابیح الهداة ترجمه محسن غفاری انتشارات پیام آزادی چاپ اول 1388 صفحه 511.
[2] داستان دوستان محمد محمدی اشتهاردی انتشارات بوستان کتاب صفحه 392.
<** ادامه مطلب... **