بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت حضرت ثامن الحجج ، امام علی بن موسی الرضا را به محضر حضرت امام عصر بقیه الله روحی له الفداء و رهبر معظم انقلاب اسلامی و همه شیعیان عالم تسلیت عرض می نمایم.
از محمد بن یحیى الصولى مروى است که گفت از حضرت رضا (ع) خبرى حکایت شده است که الفاظ آن مختلف است و باسنادى که من بدان عمل میکنم روایت نشده و الفاظ راویان مختلف است جز اینکه من آن خبر را بمعانى نقل میکنم اگر چه الفاظ آن مختلف است، مأمون باطنا دوست میداشت که حضرت رضا (ع) مخذول شود و کسى که در مقام سخنورى با او برمیآید و گفتگو میکند با دلیل و برهان از آن بزرگوار برترى جوید گرچه مأمون در نظر مردم خلاف این مطلب را جلوه داده بود. پس فقها و متکلمین در نزد او اجتماع یافتند و بآنها در خفا گفت که در امامت با حضرت رضا (ع) مناظره کنید حضرت رضا (ع) بایشان فرمود که شما یک نفر از بین خود انتخاب کنید که گفتگو کند تا هر چه بر او لازم آید بر عموم شما لازم آمده باشد آنها مردى را بنام یحیى بن ابى ضحاک سمرقندى که در خراسان کسى مثل او نبود انتخاب کردند، حضرت رضا (ع) فرمود اى یحیى هر چه خواهى سؤال کن عرض کرد در امامت سخن میگوئیم چگونه ادعاى امامت میکنى براى کسى که خودش امام نباشد و واگذاشته باشد کسى را که امامت و مردم باو راضى شده باشند؟ حضرت رضا فرمود اى یحیى خبر بده مرا از کسى که خود را تصدیق کرده باشد و حال اینکه کاذب باشد یا بالعکس خود را تکذیب کرده باشد در حالى که صادق باشد آیا چنین کسى در ادعاى خود محق بوده و بواقع رسیده است یا مبطل بوده و خطا کرده است؟ یحیى ساکت شد، مأمون گفت جواب بگو گفت مرا از جواب او عفو کن مأمون بحضرت ابى الحسن عرض کرد مقصود خود را از این سؤال براى ما بیان کن آن بزرگوار فرمود یحیى ناچار است که از امامهاى خود خبر بدهد باین که بر خود دروغ بستند یا راست گفتند، اگر گمان میکند بر خود دروغ بستند دروغگو را امامى نیست و اگر گمان کند راست گفتند از آن جمله از ایشان ابو بکر است که گفت من شما را صاحب اختیار میکنم بهتر از شما نیستم. دوم آنان که عمر است گفت بیعت ابى بکر لغزشى بود واقع شد و کسى که بمثل این بیعت عود کند او را بکشید پس بخدا سوگند یاد میکنم که نپسندید جز قتل را از براى کسى که عملش مثل عمل آنها باشد پس کسى که بهترین مردم نیست (و حال اینکه بهترى نخواهد بود مگر بصفات که یکى از آنها علم است، یکى از آنها جهاد و بعضى از آنها سایر فضائل است و در او نبود) و کسى که بیعت او لغزش باشد که موجب کشتن باشد براى کسى که مثل آن بیعت از او صادر شود چگونه عهد و امامت او براى غیر او قبول شود و احوال او باین نحو است و بعد از آن بر بالاى منبر میگوید که مرا شیطانى است که عارضم مىشود چون بمن میل کرد مرا براه راست آورید و هر گاه خطا کردم مرا ارشاد کنید بنا بر این اینها بقول خودشان امام نیستند اگر راست یا دروغ بگویند و جواب این سؤال در نزد یحیى چیست؛ مأمون از سخن آن حضرت متعجب شد و عرض کرد یا ابا الحسن در زمین جز تو کسى نیست که نیکو سخن گوید.
امام رضا علیه السلام در روایتی که نیشابور در بین گروه زیادی از مردم بیان فرمودند؛ به پیامبر سند آن را رسانده و مشهور به سلسله الذهب است، اینگونه می فرمایند:کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل علیها امن من عذابی بشرطها و شروطها و انا من شروطها .