سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادی از مکتب برتر my scholastic

 

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین انه خیر ناصر و معین

السلام علیکِ یا بنت رسول الله یا مولاتی یا فاطمه، یا ام ابیها یا امین الله و رسوله یا فاطمه الزهراء

شهادت سوزناک دختر پیامبر رحمت، حضرت فاطمه زهراء علیها السلام را به محضر منتقم راهش حضرت ولی الله الاعظم مهدی فاطمه روحی له الفداء و  خدمت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و مراجع عظام دنیای شیعه ، همه فرزندان معنوی آن عزیز رسول خدا و همه داغداران در غم فاطمه علیها السلام ، تسلیت عرض نموده ظهور مهدی فاطمه را از درگاه خداوند استدعا و خواهش داریم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

دین مبین اسلام بر اساس و پایه ای بنا گذاشته شده تا کامل ترین و والاترین آیین و آسانترین مسیر رسیدن به کمال را پیشروی انسان قرار بدهد. و آن هم در خود رهبران و نزدیکان رهبران این دین الهی نهادینه و بصورت بنیادین نمودار گردید. شعار اسلام، شعار برابری و تساوی همه انسانها از رهبران این مکتب پویا گرفته تا به ضعیف ترین طبقات این مکتب. آنچه اهمیت دارد و در سیره عملی رهبران راستین این مکتب متعالی الهی برای همه آشکار گردید حقیقت معنای تساوی و برابری و برادری است. اما آنچه که موجب فرق و برتری یکی بر دیگری در این مکتب متعالی الهی می شود آن تقوی و میزان معرفت تک تک افراد نبت به پیرامون خود است. هرچه این معرفت در هستی و حقیقت خالق و خلقت بیشتر شود بندگی و خضوع واقعی هویدا گشته تازه برتری های واقعی از همدیگر هم آشکار می گردد.

حقیقت خلقت عالم این است که در خدمت انسان قرار بگیرد تا سکوی پرشی برای انسان به سوی کمال و تعالی گردد. این همان است که خدا وند همه عالم را در اختیار انسان قرار داده تا انجا که استعداد و توان دارد برای کمال خود بهره برداری و استفاده نماید. بحث در این پیرامون زیاد و قابل توجه است و در این حوصله نمی گنجد.

اما به نظر حقیر چند نکته قابل تفکر و اندیشه است:

1-      حقیقت اسلام چیست؟ چرا پیامبر اسلام آخرین پیامبر درحالیکه همه انبیاء گذشته به آمدن او خبر می دادند با دین اسلام و قرآن در میان بشر ظاهر گردید؟

2-      آن رهبران راستین در اسلام چه کسانی هستند؟ و چه خصوصیاتی دارند؟ مسیحیان جهان خود را پیرو حضر عیسی پسر مریم عمرانی می دانند و به نظر خودشان منادی صلح و صفا در جهان هستند. آیا آنها هم حقیقت عیسی ناصری و عیسی بن مریم را پذیرفتند یا اینکه دستهای تغییر و دگرگونی آن را هم شامل گردید؟ این دگرگونی از سوی چه گروهایی بوده است؟

3-      مسلمانان( اعم از شیعه و اهل سنت) در آیات قرآن چقدر تأمل و اندیشه نموده تا واقعیت را دریابند؟ بعضی از آیات کلیدی را چگونه فراگرفته و به آن عمل می کنند؟ آیات 1- ذوی القربی 2- اکمال دین 3- تطهیر اهل بیت از رجس( هرگونه پلیدی ظاهری و باطنی یا معنوی) 4- آیه ولایت و آیات مهم را چگونه نگاه می کنند؟

4-      چگونه با پیامبر اسلام روبرو شویم که چطور عمل نمودیم؟ آیا برابر با دستورات و فرمایشات آن حضرت مو به مو عمل شده؟

البته بزرگان فریقین ( شیعه و سنی ) جواب دارند که بدهند تا به تبع آنها گروه های اجتماعی هم هدایت و راهنمائی شوند اما واقعیت مطلب این است که چراغ قرمزی از روز شهادت پیامبر اسلام در پیشگاه و مقابل چشم همه مدعیان اسلام و قرآن چشمک می زند که راه را اکثریت رهاکرده و به بیراهه رفته اند. اگر می خواهیم به اعمال خود نمره بدهیم باید نمره چند را لحاظ کنیم؟ پیامبر ملاکهایی را ترسم نمودند. که در کتب اهل سنت از قبیل ( تفسیر الکشاف- تفسیر روح المعنی تفسیر الطبری- تفسیر الکبیر فخر رازی- فتح الباری بشرح صحیح البخاری ابن حجر العسقلانی- فرائد السمطین ابراهیم بن محمد الجوینی- سنن الکبری نسائی- الجامع الصحیح سنن الترمذی محمد بن عیسی الترمذی عمده القاری شرح صحیح البخاری بدر الدین العینی- صحیح البخاری ابو عبد الله اسماعیل بخاری- لسان المیزان ابن حجر عسقلانی- میزان الاعتدال ذهبی- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی) گوشه هایی از آن آورده شده. و زیباست که اهل سنت در ماه مبارک رمضان علاوه برختم کلام الله مجید ، قرآن کریم در مساجد و محافل خودشان صحیح بخاری را ختم می کنند و با هر ختم یک قدم از آن چراغ قرمز فاصله گرفته و بدون تفکر که شعار قرآن است مطلب را رها نموده چون به ضرر دنیا و وابستگان به دنیا تمام می شود.

لذا ابن قتیبه دینوری از علماء اهل سنت این گونه آورده است: ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی علیه السلام آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت : به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیاید یا خانه را با شما آتش می زنم. مردی به عمر گفت: ای ابا حفص ( کنیه عمر) در این خانه فاطمه ، دختر پیامبر است، گفت : باشد!...

ابن قتیبه دنباله این داستان را سوزناک تر و دردناک تر نوشته است، او می گوید:

عمر همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید، با صدای بلند گفت: ای رسول خدا پس از تو چه مصیبتهایی به ما از فرزند خطاب و فرزند ابی قحافه رسید، افرادی که همراه عمر بودند هنگامی که صدای زهرا و گریه او را شنیدند برگشتند؛ ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند، نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن ، علی علیه السلام گفت: اگر بیعت نکنم چه می شود؟ گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست گردن تو را می زنیم... »[1].

یکی از سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها را برای تبرک و تیمن، جهت خشنودی خداوند تبارک تعالی و ائمه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین به عرض می رسانم:

                        در توحید و صفات خداوند و هدف آفرینش[2]

 «الْحَمْدُ للَّهِ عَلى‏ ما انْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلى‏ ما الْهَمَ وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأها، وَ سُبُوغِ آلاءٍ اسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ والاها!

جَمَّ عَنِ الْاحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى‏ عَنِ الْجَزاءِ امَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْادْراکِ ابَدُها، وَ نَدَبَهُمْ لِاسْتِزادَتِها بِالشُّکْرِ لِاتِّصالِها وَ اسْتَحْمَدَ الَى الْخَلائِقِ بِاجْزالِها، وَ ثَنّى‏ بِالنَّدْبِ الى‏ امْثالِها.

وَ اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شریکَ لَهُ، کَلِمَةً جَعَلَ الْاخْلاصَ تَأْویلَها وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ انارَ فِی الْفِکْرِ مَعْقُولَها. الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْابْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْالْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ. ابْتَدَعَ الْاشْیاءَ لا مِنْ شَیْ‏ءٍ کانَ قَبْلَها، وَ انْشَأَها بِلا احْتِذاءِ امْثِلَةٍ امْتَثَلَها. کَوَّنَها بِقُدْرَتِه وَ ذَرَئَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ الى‏ تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فِی تَصْویرِها الّا تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ، وَ تَنْبیهاً عَلى‏ طاعَتِهِ، وَ اظْهاراً لِقُدْرَتِهِ، وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ وَ اعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلى‏ طاعَتِهِ وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلى‏ مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ الى‏ جَنَّتِهِ؛

ترجمه:

خدا را بر نعمت‏هایش سپاس مى‏گویم، و بر توفیقاتش شکر مى‏کنم، و بر مواهبى که ارزانى داشته، ثنا مى‏خوانم. بر نعمت‏هاى گسترده‏اى که از آغاز به ما داده. و بر مواهب بى‏حسابى که به ما احسان فرموده. و بر عطایاى پى در پى که همواره ما را مشمول آن ساخته. نعمت‏هایى که از شماره و احصا بیرون است. و بخاطر گستردگى در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست.

و انتهاى آن از ادراک انسان‏ها خارج است. بندگان را براى افزایش و استمرار این مواهب به شکر خویش فراخوانده. و خلایق را براى تکمیل آن به ستایش خود دعوت نموده. و آنان را براى بدست آوردن همانند آنها تشویق فرموده. و من شهادت مى‏دهم که معبودى جز خداوند یکتا نیست. بى مثال است، و شریک و مانند ندارد. این سخنى است که روح آن اخلاص است، و قلوب مشتاقان با آن گره خورده، و آثار آن را در افکار پرتوافکن شده. خدایى که رؤیتش با چشم‏ها غیر ممکن است، و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدّسش براى عقل و اندیشه‏ها ممتنع است. موجودات جهان هستى را ابداع فرمود، بى‏آن‏که چیزى پیش از آن وجود داشته باشد. و همه آنها را ایجاد کرد، بى‏آن‏که الگو و مثالى قبل از آن موجود باشد آنها را به قدرتش تکوین نمود، و به اراده‏اش خلقت کرد، بى‏آن‏که به آفرینش آنها نیاز داشته باشد، یا فایده‏اى از صورت‏بندى آنها عائد ذات پاکش شود. جز این‏که مى‏خواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد. مردم را به اطاعتش دعوت کند. قدرت بى‏پایان خود را از این دریچه نشان دهد. خلایق را به عبودیت خود رهنمون گردد. و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگى تکوین و تشریع قوت بخشد. سپس براى اطاعتش پاداش‏ها مقرّر فرموده، و براى معصیتش کیفرها. تا بندگان را بدین وسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایى بخشد، و به سوى باغ‏هاى بهشت و کانون رحمتش سوق دهد».

اللهم صل علی ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بما احاط به علمک.

اللهم عرفنی نفسک فان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی نبیک فان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فان لم تعرفنی حجتک لم اعرف دینک فظللت عن دینک (دینی).

پروردگارا! ما را از شیعیان و ارادتمندان واقعی ائمه معصومین قرار بده.  

کشور اسلامی ایران را در سایه امام زمان محافظ بفرما.




[1] - آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ پیام امام ( شرحی بر نهج البلاغه خطبه 202 ج:8 ص؛ 44-45).

[2]- آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛ زهرا(ع) برترین بانوى جهان   . ص : 69 .