سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادی از مکتب برتر my scholastic

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا سلام و صلوات خالص ما را به نبی و رسولت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برسان

مختصری از احوال نبی رحمت بشیر و نذیر ابوالقاسم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم ( خاتم الانبیاء ، سید المرسلین، اشرف الانبیاء، خاتم المرسلین)

پدر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم[1]

عبد اللّه بن عبد المطّلب، مادرش: «فاطمه» دختر «عمرو بن عائذ بن عمران ابن مخزوم» است، یکى از پنج فاطمه‏اى که در نسب رسول خدا بوده‏اند. «أبو طالب» و «زبیر بن عبد المطّلب» و پنج نفر از دختران «عبد المطّلب» جز «صفیّه» مادر «زبیر» از همین بانو تولد یافته‏اند، کنیه «عبد اللّه» را: «أبو قشم» و «أبو محمّد» و «ابو احمد» و لقبش را: «ذبیح» نوشته‏اند.

 «عبد اللّه» پدر رسول خدا در بیست و پنج سالگى، در مدینه نزد دائى‏هاى پدرش طایفه «بنى النجّار» در خانه‏اى معروف به «دار النابغه» وفات کرد به قول مشهور، وفات وى پیش از میلاد رسول خدا روى داد، اما یعقوبى همین قول مشهور را خلاف اجماع گفته، و به موجب روایتى از «جعفر بن محمد» علیهما السلام، وفات او را دو ماه پس از ولادت رسول خدا دانسته و سپس قول یک سال پس از میلاد را هم از کسانى‏ نقل کرده است: قول 28 ماه پس از میلاد و قول هفت ماه پس از میلاد هم نقل شده است.

علت وفات عبد اللّه را در مدینه چنین نوشته‏اند که براى تجارت با کاروان قریش رهسپار شام شد، و در بازگشتن از شام در اثر بیمارى، در مدینه در میان «بنى عدىّ بن النجّار» توقف کرد، یک ماه بسترى بود، و چون کاروان قریش به مکه رفتند و «عبد المطّلب» از حال وى جویا شد، بزرگترین فرزند خود حارث را نزد وى به مدینه فرستاد، اما هنگامى «حارث» به مدینه رسید که «عبد اللّه» وفات کرده بود.

به قول واقدى: از «عبد اللّه» کنیزى به نام «امّ ایمن» و پنج شتر و یک گله گوسفند و به قول ابن اثیر: شمشیرى کهن و پولى نیز به جاى ماند که رسول خدا آنها را ارث برد.

 

مادر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم‏

 «آمنه» دختر «وهب» بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب» که ده سال و به قولى ده سال و اندى پس از واقعه حفر زمزم، و یک سال پس از آن که «عبد المطّلب» براى آزادى «عبد اللّه» از کشته شدن صد شتر فدیه داد، به ازدواج «عبد اللّه» درآمد، و شش سال و سه ماه پس از ولادت رسول خدا، در سفرى که فرزند خویش را به مدینه برده بود تا خویشان مادرى وى (از طرف مادر عبد المطّلب) یعنى «بنى عدىّ بن النجّار» او را ببینند، هنگام بازگشتن به مکه در سى سالگى در «أبواء» وفات کرد و همانجا دفن شد.

«علّامه مجلسى» مى‏گوید: شیعه امامیه بر ایمان «أبو طالب» و «آمنه» دختر «وهب» و «عبد اللّه بن عبد المطّلب» و اجداد رسول خدا تا آدم علیه السلام اجماع دارند.

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم‏

محمّد بن عبد اللّه بن عبد المطّلب (شیبة الحمد، عامر) بن هاشم (عمرو العلى) بن عبد مناف (مغیرة) بن قصى (زید) بن کلاب (حکیم) بن مرّة بن کعب بن لؤىّ بن غالب بن فهر (قریش) بن مالک بن نضر (قیس) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة (عمرو) بن الیأس بن نزار (خلدان) بن معدّ بن عدنان علیهم السلام.

میلاد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم

در تاریخ ولادت رسول خدا اختلاف است: مشهور شیعه هفدهم و مشهور اهل‏ سنّت دوازدهم ربیع الاوّل است.

کلینى مى‏نویسد که: مادر رسول خدا در أیام تشریق (یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذى الحجّه) نزد «جمره وسطى» که در خانه «عبد اللّه بن عبد المطّلب» واقع بود باردار شد، و رسول خدا در «شعب أبى طالب» در خانه «محمّد بن یوسف» در زاویه بالا که هنگام ورود به خانه در دست چپ واقع مى‏شود، از وى تولّد یافت (بعدها

این خانه را رسول خدا به «عقیل بن أبى طالب» بخشید و فرزندان «عقیل» آن را به «محمّد بن یوسف ثقفى» برادر «حجّاج» فروختند، و «محمّد» آن را جزء خانه خویش ساخت) و در زمان «هارون» مادرش «خیزران» آن را گرفت و از خانه «محمّد بن یوسف» جدا ساخت و مسجد قرار داد. و در سال 659 «ملک مظفّر» والى یمن در تعمیر آن مسجد کوشش شایسته به کار برد.

ابن اسحاق روایت مى‏کند که: «آمنه» دختر «وهب» مادر رسول خدا مى‏گفت که: چون به رسول خدا باردار شدم به من گفته شد: «همانا تو به سرور این امّت باردار شده‏اى، پس هر گاه تولّد یافت بگو: أعیذه بالواحد من شرّ کلّ حاسد «او را از شرّ هر حسد برنده‏اى به خداى یکتا پناه مى‏دهم». سپس او را «محمّد» بنام، چون رسول خدا تولّد یافت، «آمنه» نزد جدّش «عبد المطّلب» پیام فرستاد که براى تو پسرى تولّد یافته است، بیا و او را ببین، «عبد المطّلب» آمد و فرزند خویش را دید.

و «آمنه» آنچه را در زمان باردارى درباره نامگذارى وى دیده و شنیده بود، به «عبد المطّلب» باز گفت. عبد المطّلب او را بر گرفت و به درون کعبه برد و براى وى به دعا دست برداشت و خداوند را بر موهبتى که او ارزانى داشته سپاس گفت.

آنگاه او را نزد مادرش باز آورد و به وى سپرد و براى رسول خدا در جستجوى دایه برآمد.

در هنگام میلاد رسول خدا اتّفاقات شگرفى به ظهور رسید که در کتاب‏هاى تاریخ و سیرت پیغمبر به تفصیل آمده است، از جمله: ایوان «کسرى» لرزید و سیزده یا چهارده کنگره آن فرو ریخت، دریاچه ساوه فرو نشست، آتشکده فارس خاموش‏ شد با آن که هزار سال بود خاموش نشده بود و بت‏ها همگى به رو در افتاد کلینى از امام «جعفر بن محمد» علیهما السلام روایت کرده است که: «فاطمه» دختر أسد، براى مژده میلاد پیامبر صلى اللّه علیه و آله نزد شوهرش «أبو طالب» آمد، پس «أبو طالب» گفت: سى سال دیگر صبر کن که تو را به فرزندى مانند وى جز در پیامبرى مژده مى‏دهم.

و نیز از همان امام روایت کرده است که چون رسول خدا تولّد یافت (کاخهاى) سفید فارس و قصرهاى شأم (در پرتو نورى که تابید) براى «آمنه» آشکار شد، پس «فاطمه دختر أسد» مادر امیر المؤمنین خندان و شاداب نزد «أبو طالب» آمد و او را به آنچه «آمنه» گفته بود خبر داد، پس «أبو طالب» به وى گفت: مگر از این امر در شگفتى؟ تو هم باردار مى‏شوى و وصى و وزیر او را مى‏زائى.

سخنی از نبی رحمت حضرت پیامبر ختمی مرتبه محمد صلی الله علیه وآله و سلم

 قال رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله[2]- لکلّ انسان ثلاثة اخلا امّا احدهم فیقول ان قدّمتنى کنت لک و اما الآخر فیقول انا معک الى باب الملک ثمّ اودّعک و امضى عنک و امّا الثالث فیقول انا معک لا افارقک فاما الاوّل فماله و اما الثّانى فاهله و ولده و اما الثالث فعمله فیقول و اللَّه لقد کنت عندى اهون الثّلاثة فلیتنى لم اشتغل الّا بک.

  ترجمه: پیغمبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود: براى هر انسان سه دوست است. امّا یکى از آنها مى‏گوید: اگر مرا پیش فرستادى براى تو نفع خواهم داشت و امّا دیگرى مى‏گوید من با تو هستم تا آن در ورودى که بر خداوند وارد مى‏شوى. (مراد قبر است.) و اما سوّم مى‏گوید من با تو هستم و از تو جدا نخواهم شد. پس آن اول مال اوست و دوم اهل و اولاد او هستند و سوّم عمل اوست. و چون آن سه دوست را مى‏بیند و وفادارى سومى را مشاهده مى‏کند مى‏گوید: اى عمل به خدا قسم تو در نزد من از آن دو، بى‏اهمیّت بى‏اهمیّت‏تر بودى و به تو کمتر اعتنا مى‏کردم و اى کاش من در زندگانى خود مشغول نبودم مگر به تو.

 

اشعاری[3] از دکتر قاسم رسا (ولادت 1290 ه. ش)

جمال محمد (ص)

روشن جهان ز نور جمال محمّد است             خرّم ز چشمه‏هاى کمال محمّد است‏

ما دست کى زنیم به دامان دیگرى             تا دامن محمد و آل محمد است‏

گل محمدى‏

از مکّه فروغ ایزدى پیدا شد             سرچشمه فیض سرمدى پیدا شد

در هفدهم ربیع از دخت (وهب)             نورسته گل محمّدى پیدا شد

به یاد مهدی فاطمه در ایام میلاد نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم و امام جعفر الصادق علیه السلام و الصلاه ریس مکتب جعفری  

احمد بن محمد بن عیسى از زرارة بن اعین روایت کرده که از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: قائم قبل از اینکه قیام کند غیبتى خواهد داشت گفتم[4]:

چرا؟ فرمود: براى اینکه از دشمنانش میترسد- حضرت در این هنگام به شکم خود اشاره کردند- سپس فرمود: اى زراره او کسى است که مردم انتظارش را خواهند داشت، و او همان است که ولادتش از انظار مردم مخفى خواهد بود، گروهى میگویند او هنوز متولد نشده، جماعتى اظهار میکنند: وى از انظار مردم نهان است، بعضى میگویند: او هنوز در شکم مادرش هست، دسته خواهند گفت: او دو سال قبل از فوت پدرش وفات کرده است.

در حالى که وى نمرده و در پشت پرده غیبت در انتظار اذن خداوند است تا فرمان خروج او را بدهد، و لیکن پروردگار با غیبت او میخواهد شیعیان را بیازماید، در غیبت ولى عصر اهل باطل گرفتار شک و تردید میگردند و در حیرت و سرگردانى فرو میروند، زراره گوید: عرض کردم: قربانت گردم: اگر من آن زمان را درک کردم چه عملى انجام دهم؟ فرمود: اى زراره هر گاه آن عصر را درک کردى به قرائت این دعا مداومت کن:

 «اللهم عرّفنى نفسک، فانک ان لم تعرّفنى نفسک لم أعرف رسولک، اللهم عرّفنى رسولک فانک ان لم تعرّفنى رسولک لم أعرف حجتک، اللهم عرّفنى حجتک فانک ان لم تعرّفنى حجتک ضللت عن دینى»

قابل توجه منتظرین آن امام زنده، غایب از نظر، حضرت بقیه الله الاعظم روحی له الفداء دادگستر جهان بعد از ظلم و جور. خداوندا! بحق غیبت آن حضرت ما را در راه دین مان اسلام واقعی محافظت بفرما. و دیدگان گناه کار ما را به جمال زیبای یوسف زهرا منور بگردان. حکومت اسلامی ایران را مقدمه ظهور آن حضرت قرار بده . امام خمینی را با اجداد طاهرینش محشور بگردان . حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را بر ا پیشرفت اسلام توان و توفیق بیشتر عنایت بفرما یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی و یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن و یا قدیم الاحسان بحق الحسین اللهم صل علی محمد و آل محمد.  

 



[1] منقول از برنامه سیره نبوی محصولی از مرکز کامپیوتر علوم اسلامی .  

[2] - ارشاد القلوب-ترجمه طباطبایى         148    باب پنجم در ترسانیدن بندگان به وسیله کتاب خدا.

 

[3] مدائح محمدى در شعر فارسى ،ص:154.

[4] - زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام    متن    556    (نصوص وارده بر غیبت حضرت صاحب علیه السلام) ..... ص :  547 .