سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادی از مکتب برتر my scholastic

میلاد مسعود پیامبر رحمت حضرت محمد بن عد الله صلی الله علیه و آله وسلم را به امام زمان  علیه السلام و رهبر معظم انقلاب  و همه مسلمانان  جهان  از شیعیان و اهل تسنن تبریک عرض می نمایم.

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت میلاد مسعود سلاله بنی آدم خاتم الانبیاء، اشرف الانبیاء، محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم

مشخصات فردی حضرت ایشان:

نام پدر: عبد الله      نام مادر : آمنه بنت وهب    نام همسر: خدیجه بنت خویلد     نام دختر باقی مانده بعداز آن حضرت : حضرت فاطمه زهراء سیده النساء العالمین من الاولین و الآخرین. داماد: حضرت امیر المومنین مولی المتقین ، سید الاوصیاء من الاولین و الآخرین .

ذریه: الحسنین ، سیدی الشباب اهل الجنه   ولادت: به نظر بسیاری از شیعیان 17 ربع الاول سال عام الفیل. به نظر اهل تسنن 12 ربیع الاول سال عام الفیل.در سال 551 میلادی و 6163 سال پس از هبوط آدم .

شهر : مکه .

نبوت: در سن چهل سالگی در غار حرا کوه نور.

هجرت : 13 سال بعد از بعثت.

محل هجرت : مدینه به تقریباً حضور در مدت 10 سال.

مدت نبوت و رسالت:تقریباً 23 سال ؛ تقریبا 13 سال در مکه و 10 سال در مدینه به همراه تشکیل حکومت اسلامی در مدینه.  

رحلت ( شهادت): 28 صفر 11 هجری.  

مدت عمر: 63 سال.

محل دفن: در منزل خود یعنی مسجد النبی واقع در مدینه النبی ( مدینه الرسول ) عربستان.

وصی ، وزیر ، جانشین بلافصل و برادر وی : علی بن ابی طالب ( علیه السلام و الصلاه)روحی له الفداء  

مختصری از علت حضور آن حضرت در بین بشر

لاحول ولا قوه الّا بالله العلی العظیم

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین الحمد لله رب العالین

قال الله الحکیم فی کتابه العظیم القرآن المجید: مَّا کاَنَ محَُمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَ لَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّنَ وَ کاَنَ اللَّهُ بِکلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِیمًا(40) محمّد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست ولى رسول خدا و ختم‏کننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است! (آیه 40 / سوره احزاب )[2].

أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ‏ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُهُ وَ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاَتِ رَبِّکَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ‏ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّیْتَ الَّذِی عَلَیْکَ مِنَ الْحَقِ‏ وَ أَنَّکَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْکَافِرِینَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ‏ فَبَلَغَ اللَّهُ بِکَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکَرَّمِین‏[3].

         سعدی شیرازی هم خوب سروده :

              ماه فرو ماند از جمال محمد (ص)             سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)

             قدر فلک را کمال و منزلتى نیست             در نظر قدر با کمال محمد (ص)

             وعده دیدار هر کسى به قیامت             لیله اسرى  شب وصال محمد (ص)

            

الحمد لله با توجه به اهمیت مسأله حلقت انسان و تکامل این موجود در بین موجودات و مخلوقات خداوند تبارک و تعالی، سیر کمال که انسان از نظر روحی طی نموده است، بسیار مهم و قابل تأمل است.

همانگونه که ثابت شده و بدیهی هم هست، انسان فطرتا کمال طلب است یعنی قوه ای در انسان نهاده شده که شما هر چه میب خواهید آن را بنامید این انسان می خواهد خود را به آن نقطه تعالی برساند. ما اگر اندکی به ظاهر انسان ( جسم انسان ) توجه کنیم و این مخلوق را با حیوان های دیگر مقایسه ای بکنیم می بینیم که انسان از پوست ، گوشت ، استخوان تشکیل شده و نیاز های مادی فراوانی دارد از تنفس و استنشاق هوای پاک گرفته تا غذا و هر چیز دیگر. همین کیفیت به نحو بهتر و ممکن است بالا تری در حیوان ها هست و باشد تنها چیزی که انسان را از قاطبه حیوان خارج می کند بحث کمال و درک کمال است. پس انسانی که ما باشیم از یک بعد حیوانی با کمال و پیشرفت در کمال باید فاصله بگیریم و با یک نوع از مخلوق دیگر هم سنجیده می شویم آن گرو ه فرشته می باشند ( یا موجودات کی حقیقت دارند اما شرایط و امکانات دیگری در اختیار دارند. آنها قوه حیوانی ندارند ولی افعال منحصر به خود را دارند( یعنی تکوینا و تشریعا ) یک سری از امر و نهی به آنها تعلق گرفت است  که باید انجام بدهند.

این انسان پس سه بعد در او نهاده شده:

الف: بعد انسانیت انسان  

ب: بعد حیوانیت انسان

ج بعد فرشتگی و فراتراز آن

خداوند خالق همه موجودات در سوره تین، نود و پنجمین سوره از قرآن مجید، در آیات 4 ، 5 و 6 مطالبی ژرف را گوشزد می نماید که قابل توجه است: لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ(4) ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ(5) إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیرُْ ممَْنُونٍ(6) که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم، (4) سپس او را به پایین‏ترین مرحله بازگرداندیم، (5) مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند که براى آنها پاداشى تمام نشدنى است! (6).

خلاصه اینکه این کمال انسان با این همه خواهان و جویندگان قابل دست رسی و رسیدن هست؟ چرا که قابل دست رسی نباشد؟ من ، شما و هر خریدار در این عصر و زمان وقتی به بازار معاملات می رویم ، هر کالایی را که می خواهیم از آقا فروشنده کالا یک سری مشخصات را پرسش می کنیم، اگر دستگاهی باشد،از قبیل نحوه کار دستگاه، مقدار مصرف انرژی،  مهمتر از همه مدت کار و دوام دستگاه مورد نظر...

چطور خدای عالم مخلوقی به این ابعاد وسیع و گسترده را بدون کوچک ترین دفتر چه( کاتولوگ) رها می نماید؟ این ممکن نیست از یک حکیمی که هر کار او دارای حکمتی است از این مسأله غافل باشد.پس جواب چه خواهد بود. درست است ، خداوند با قرار دادن زندگی ساری و جاری خلفای خود در بین بشر آن هم از جنس خود همین بشر آن دفترچه که ما دنبال آن می گردیم را به ما تحت عنوان نبی و رسول در اعصار و دوره مختلف زندگی انسان برابر با رشد فهم کمال و مزاج تکوینی او قرار داده و مطابق با آن شرایع را هم بیا ن مداشت تا اینکه قدرت و ظرفیت فهم بشر بالا آمده تا بتواند این قران را که اگر بر گوه فراز مند نازلش می کرد کوه از خضوع و خشوع در مقابل عظمت قرآن متلاشی می گردید. پس این پیامبر چه ظرفیتی متعالی می بایست داشته باشد تا آن را دریافت نماید تا به دیگران هم برساند؟ اینجاست که ما به عظمت وجود نازنین نبی مکرم اسلام پی می بریم. وجود آن حضرت به مثابه این است توجه بکنیم: شما یک بنای عظیمی را بسازید و همه هنر بایست ه در آن را پیاده کنید اما یک از مناظری که در دید بیننده بنا قرار می گیرد را به اندازه یک پاره آجر رها کنید ولو اینکه ساختمان شما کامل شده اما نه وجدان شما حکم می کند که ساختمان کامل شده و نه بیننده شما شما را تحصین می کند ، هنوز با این همه تلاشی که نمودید بنای شما ناقص است. حضور پیامبر اسلام و راه او هم اینگونه است یعنی شما در غیر اسلام به هر پیشرفتی دست بیابد اما این مقام رسالت و نبوت را پیروی ننمائی همان نقص در بنا مشاهده می گردد.

او ختم رسولان است چیزی که اهل کتاب منتظر آمدن او بودند و علت کوچ یهودیان و اهل کتاب قبل از اسلام به مدینه الرسول( یثرب ) چه بوده مگر غیر از این بوده تا محضر مبارک را درک کنند. اما به تدریج مورد اغوای شیطان و نفس اماره خویش قرار گرفته و مانند امروز که بسیار آشکار و بین است انکار می نمایند یعنی آنچه روز است را شب و شب را روز برای مخاطبین خود معرفی می نمایند.                      

از آن حضرت معجزات بسیاری اتفاق افتاد که عظیم ترین آن کتاب الله ( قرآن مجید ) می باشد. یکی دیگر از معجزات پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، معجزه شق القمر است که نتیجه تحقیق یکی از مراکز علمی را به عرض می رسانم.

در اینجا یکی از کارهای صهیونیست ( یهودی یا مسیحی ) را بیان می کنم :

تحقیقات سازمان ناسا در خصوص معجزه شق القمر:

اولین کسی که به وجود اثرات باقیمانده از شکافی در مدار مرکز ماه اشاره نمود یک متخصص علوم فضائی به نام joosf morgan  در سال 1968 بود، پس از تحقیقات بسیاری در این خصوص هیچ دلیل قابل اعتمادی برای این نوار سیاه که در بعضی سطوح ماه دیده می شد، پیدا ننمود. حدود دو سال بعد یعنی در سال 1970 پس از بررسی های بیشترر متوجه شد سطوحی که در مسیر اتصال این نوار قرار داشته ولی پیدا نبوده در اثر تغییرات در زیر لایه سطحی پنهان شده است. در همان سال جهت مسافرت به ایالت کالیفرنیا رفت و در کتابخانه ی یکی از اساتیدش، کتابی در خصوص پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه واله و سلم به دست آورد که به زبان لاتین از روی نسخه ای دیگر به صورت خطی استنساخ شده بود. استاد وی با توجه به شغل شاگردش قسمتی از کتاب را به مورگان نشان داد که قضیه ی معجزه شق القمر را به صورت اختصار بیان داشته بود. مورگان پس از تحقیقاتی در این زمینه در سال 1975 رسماً در کمیسیون کارشناسی سازمان فضائی ایالات متحده اعلام نمود که این نوار سیاه چیزی نیست جز تغییری که قرن ها پیش در کره ی ماه بوسیله معجره پیامبر اسلام اتفاق افتاده است. طرح این موضوع برای سران ناسا به سختی قابل درک بود.

اما مورگان تحقیقات خویش را در این باره ادامه داد، ولی متأسفانه حدود دو هفته بعد ، مورگان به همراه تمامی اعضاء خانواده اش به صورتی مشکوک در اثر آتش سوزی عمدی در منزلشان کشته شدند[5].


[4][2] - ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی.

 - منقول از فروغ ابدیت تجزیه و تحلیل کاملى از زندگى پیامبر اکرم(ص) ،ص:818  با اندکی اختصار.

[5] نشریه الکترونیک IS.U.Sمقاله ی علمی دکتر جک فولن .

[6] أسرارالصلاة ص : 238